امروز اتفافات عجیبی افتاد. اصرار داشت برم کانادا. همین امروز.گفت اگه دانشگاه ایکس قبول بشم اگرچه شهرش از اونجا خیلی دوره با پای دل میاد پیشم!! دوسش ندارم. من اونی رو دوست دارم یا بهتره از حالا بگم دوست داشتم که امروز عکس پروفایلش رو به یه عکس دو نفره تغییر داد و زیرش نوشت: married.همین امروز.همون که میگفت نمیذاره هیشکی حقم رو بخوره.حس میکنم اون عروس تو عکس حق من رو خورده.حس میکنم جای من بود که گرفته شده. حس میکنم کانادا دیگه منتظر من نیست.یعنی هیچوقت نبوده و من اشتباه فکر میکردم. امروز یه نفر بهم گفت که چشمش به راهه که برم کانادا ولی دقیقا از همین امروز دلیلی واسه کانادا رفتن ندارم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها